بسم رب المهدی و بسم رب المنتظر
سلام آقاجان
در این لحظه که برایت دلنوشته ایم می نگارم آغازین دقایق روز نیمه شعبان 1390خورشیدی است
آری باز نیمه شعبان آمد و چراغانی کوچه و خیابان ها و شربت و شیرینی یادمان افتاد آقایی داریم که امروز روز میلادش به جشن نشسته ایم
بغضی گلویم را گرفت شنیدم غم تو بیش از غم ایوب است
شنیدم همه چیز آماده است جز من
شنیدم تو منتظر تر از ما هستی
شنیدم انتظار فصل غریبی دارد
شنیدم منتظر 1جرعه آب نه منتظر 1جرعه خواستن برای آمدنت هستی یعنی هچ کس تشنه نیست گویا شربت های شب میلادت تشنگی ها را برطرف می سازد
آقا ما آدم دنیا هستیم و دنیا پست است و دنی خواستن هایمان کوچک شده
تو بزرگی تو از عالم معنایی تو " بقیت الله " هستی
بیا تا مردمان این زمین همین شربت دادن های نمیه شعبان را هم به سیاهچال سنت و تاریخ نریخته اند
بیا مهدی جان
تعجیل در فرج مولا صلوات
سلام ...
حلول ماه بندگی رو تبریک می گم .
به روزم ...
کاروان سالار لختی صبر کن
یوسفی دارم به چاه انتظار
کی به دریای ظهورت می رسد
زورق این آبراه انتظار...
اللهم عجل لولیک الفرج ان شا الله ..
یا علی